مکالمه واقعی انگلیسی خرج کردن پول و ماندن در راه
.
I don't have any more cash,
and I have to get on another bus
to get home.
پول دیگه ایی ندارم و
باید یک اتوبوس دیگه سوار بشم
تا به خانه برسم
.
Why don't you have
any more money?
چرا پول دیگه ایی نداری؟
.
I wanted some chips
at lunch today,
so I spent it.
برای ناهار امروز کمی
چیپس میخواستم و
خرجش کردم
.
That was a bright idea.
ایدهی خوبی بوده
[با کنایه]
.
I know.
میدونم
خودم میدونم
که کار احمقانه ایی کرده ام
.
Do you have some
change I can borrow?
کمی پول داری که من قرض بگیرم؟
.
You know that
I don't have any
change for you.
میدونی که
پولی ندارم که به تو بدهم
.
I need to get home.
باید برم خونه
.
Why don't you just ask the
bus driver for a transfer?
چرا از راننده اتوبوس برای
بردن ات تقاضا خواهش نمیکنی؟
.
I don't have money
for a transfer.
من پولی برای کرایه ندارم
.
You know
Go ask for a transfer.
They're free.
میدونی
برو و برای بردن ات درخواست کن
رایگان اند
.
Really!? Ohhh
I'm glad you let me know.
واقعا"؟
خوشحالم که بهم گفتی
اجازه دادی که بدانم
.
You're welcome.
خواهش میکنم
قابلی نداشت